سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر (طنز)

 

شعر طنز

شاعر زن میگه :

به نام خدایی که زن آفرید
حکیمانه امثال ِ من آفرید

خدایی که اول تو را از گل
و بعداً مرا از خشت آفرید!

برای من انواع گیسو و موی
برای تو قدری چمن آفرید!

مرا شکل طاووس کرد و تو را
شبیه بز و کرگدن آفرید!

به نام خدایی که اعجاز کرد
مرا مثل آهو ختن آفرید

تو را روز اول به همراه من
رها در بهشت عدن آفرید

ولی بعداً آمد و از روی لطف
مرا بی کس و بی وطن آفرید

خدایی که زیر سبیل شما
بلندگو به جای دهن آفرید!

وزیر و وکیل و رئیس ات نمود
مرا خانه داری خفن! آفرید

برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب
شراره، پری، نسترن آفرید

برای من اما فقط یک نفر
براد پیت من را حَسَنْ آفرید!

برایم لباس عروسی کشید
و عمری مرا در کفن آفرید


پاسخ شاعر مرد:

به ‌نام خداوند مردآفرین
که بر حسن صنعش هزار آفرین

خدایی که از گِل مرا خلق کرد
چنین عاقل و بالغ و نازنین

خدایی که مردی چو من آفرید
و شد نام وی احسن‌الخالقین

پس از آفرینش به من هدیه داد
مکانی درون بهشت برین

خدایی که از بس مرا خوب ساخت
ندارم نیازی به لاک، همچنین

رژ و ریمل و خط چشم و کرم
تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست
نه کار پزشک و پروتز، همین!

نداده مرا عشوه و مکر و ناز
نداده دم مشک من اشک و فین!

مرا ساده و بی‌ریا آفرید
جدا از حسادت و بی‌خشم و کین

زنی از همین سادگی سود برد
به من گفت از آن سیب قرمز بچین

من ساده چیدم از آن تک‌ درخت
و دادم به او سیب چون انگبین

چو وارد نبودم به دوز و کلک
من افتادم از آسمان بر زمین

و البته در این مرا پند بود
که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

تو حرف زنان را از آن گوش گیر
و بیرون بده حرفشان را از این

که زن از همان بدو پیدایشت
نشسته مداوم تو را در کمین!

 


توهم (طنز)

 

 

یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای اینکه از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه! ...

اینطوری تعریف میکنه:

من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی 20 کیلومتر از
جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هرکاری کردم روشن نمیشد.

وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت.

اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم، نه از موتور ماشین
سر در میارم!!

راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو کرفتم و مسیرم رو ادامه دادم.

دیگه بارون حسابی تند شده بود.

با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام وبی صدا بغل دستم وایساد.

من هم بی معطلی پریدم توش.

اینقدر خیس شده بودم که به فکر اینکه توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم.

وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر دیدم هیشکی
پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!

داشتم به خودم میومدم که ماشین یهو همونطور بی صدا راه افتاد
هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعدو برق دیدم یه پیچ جلومونه!

تمام تنم یخ کرده بود.

نمیتونستم حتی جیغ بکشم

ماشین هم همینطور داشت میرفت طرف دره.

تو لحظه های آخر خودم رو به خدا اینقدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا
بیامرزم اومد جلو چشمم.

تو لحظه های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده

نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم.

ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت، یه دست میومد و فرمون
رو میپیچوند.

از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم.

در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون.
اینقدر تند میدویدم که هوا کم آورده بودم.

دویدم به سمت آبادی که نور ازش میومد

رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین

بعد از اینکه به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم

وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند

یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو،

یکیشون داد زد:

ممد نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیم سوار شده بو

 

 


عاقبت شمع روشن(طنز)

 

زن و شوهری بعد از سالیانی که از ازدواجشون می گذشت در حسرت داشتن فرزند به سر می بردند. با هرکسی که تونسته بودند مشورت کرده بودند اما نتیجه ای نداشت، تا این که به نزد کشیش شهرشون رفتند.

 

پس از این که مشکلشون رو به کشیش گفتند، او در جواب اون زوج گفت: ناراحت نباشید من مطمئنم که خداوند دعاهای شما رو شنیده و به زودی به شما فرزندی عطا خواهد نمود. با این وجود من قصد دارم به شهر رم برم و مدتی در اون جا اقامت داشته باشم، قول می دهم وقتی به واتیکان رفتم حتما برای استجابت دعای شما شمعی روشن کنم.

 

زوج جوان با خوشحالی فراوان از کشیش تشکر کردند. قبل از این که کشیش اون جا رو ترک کنه، بازگشت و گفت: من مطمئنم که همه چیز با خوبی و خوشی حل می شه و شما حتما صاحب فرزند خواهید شد. اقامت من در شهر رم حدود 15 سال به طول خواهد انجامید، ولی قول می دم وقتی برگشتم حتما به دیدن شما بیام.

 

15 سال گذشت و کشیش دوباره به شهرش بازگشت. یه نیمروز تابستان که توی اتاقش در کلیسا استراحت می کرد، یاد قولی افتاد که 15 سال پیش به اون زوج جوان داده بود و تصمیم گرفت یه سری به اونا بزنه پس به طرف خونه اونا به راه افتاد. وقتی به محل اقامت اون زوجی که سال ها پیش با اون مشورت کرده بودند رسید زنگ در را به صدا در آورد.

 

صدای جیغ و فریاد و گریه چند تا بچه تمام فضا رو پر کرده بود. خوشحال شد و فهمید که بالاخره دعاهای این زوج استجابت شده و اونا صاحب فرزند شده اند.

 

وقتی وارد خونه شد بیشتر از یه دوجین بچه رو دید که دارن از سر و کول همدیگه بالا میرن وهمه جا رو گذاشتن رو سرشون و وسط اون شلوغی و هرج و مرج هم مامانشون ایستاده بود.

 

کشیش گفت: فرزندم! می بینم که دعاهاتون مستجاب شده... حالا به من بگو شوهرت کجاست تا به اون هم به خاطر این معجزه تبریک بگم.

 

زن مایوسانه جواب داد: اون نیست... همین الان خونه رو به مقصد رم ترک کرد.

 

کشیش پرسید: شهر رم؟ برای چی رفته رم؟

 

زن پاسخ داد: رفته تا اون شمعی رو که شما واسه استجابت دعای ما روشن کردین خاموش کنه

 

 


روباتیک 4

 

 

برد 8L دارای دو خروجی 6 پین به صورت ردیفی در دو طرف جلوی برد است که این سوکت ها برای اتصال داریور ها به برد استفاده می شود. چندین مدل درایور برای برد 8L  استفاده می گردد. اگر شما در ابتدا بسته روبورو را خریده باشید یک درایور ترانزیستوری با 8 ترانزیستور خواهید داشت. این ترانزیستور ها می توانند جریانی تا حدود 700 میلی آمپر را به موتور ها تحویل دهند. ولتاژ این درایور همواره همان 6 ولت یا 5 ولت تغذیه برد اصلی می باشد. معمولاً موتور های نادکو جریان بی باری در حدود 140 میلی آمپر دارند. که وقتی در گیر بکس قرار می گیرند تا200 میلی آمپر نیز جریان می کشند. همچنین در روی ربات در روی سطح صاف بدون وزن اضافه تا 250 میلی آمپر این جریان بالا می رود. لذا تقریباً هیچگاه ترانزیستور ها به محدوده خطر خود نمی روند.

 بهترین حالت برای درایور ترانزیستوری حالتی است که ترانزیستور ها کاملاً به حالا اشباع بروند و افت ولتاژ به روی آنها در حد 2/0 ولت باشد. اما به دلیل نوع طراحی، ترانزیستورها هیچگاه به حالت اشباع کامل نخواهند رفت. اگربخواهیم ترانزیستورها به حالت اشباع کامل بروند باید برای هر موتور دو ترانزیستور دیگر نیز اضافه شود.

در هر حال با طراحی فعلی ولتاژی حدود 7/0 تا 9/0 به روی هر یک از ترانزیستورها قرار می گیرد. در نتیجه اگر باطری های شما باطری های 6 ولت باشد. ولتاژی که تحویل موتور می گردد، حدود 4/4 ولت خواهد بود. موتور های نادکو هم 5/4 ولتی هستند. لذا به مشکل خاصی بر خورد نخواهید کرد. حتی با وجود باطری های شارژی و ولتاژ 8/4 آنها، به دلیل تامین خوب جریان توسط این باطری ها مشکلی در راه اندازی و کار با موتور ها نخواهید داشت. اما اگر باطری های شما تا حد 4 ولت ضعیف شود، دیگر موتور ها حرکت نخواهند کرد.

اگر شما بسته مکاترو را خریداری کرده باشید، به روی برد پردازشی درایور L293D قرار دارد. این درایور تغذیه دو گانه دارد یعنی هم می توان با تغذیه برد اصلی کار کند و هم می تواند یک تغذیه جدا داشته باشد. در برگه اطلاعات این آی سی ذکر شده است که شما می توانید تا 35 ولت به آن بدهید و این آی سی تا 600 میلی آمپر به شما جریان می دهد. اما نکته مهم این است که این آی سی نمی تواند همزمان با ولتاژ 35 ولت و 600 میلی آمپر کار کند. چون به شدت داغ کرده و سریعاً خواهد سوخت . اگر از موتور های استفاده می کنید که ولتاژ بالایی دارند، توصیه می کنیم بار موتور ها را به گونه ای قرار دهید که جریان آن ها هیچگاه بیش از 200 میلی آمپر نشود. .در حالتی که ولتاژ تغذیه شما 12 ولت است می تواند با خیال راحت تا 600 میلی آمپر از موتور ها جریان کشی کنید. ( البته نه صبح تا شب ولی واسه یه مسابقه جواب می ده) این آی سی به شدت داغ می شود. اما نگران نباشید معمولاً این آی سی به این راحتی ها نمی سوزه . در هر حال برای کارهای متداول با موتورهای نادکو و ولتاژ 12 ولت این موجود به خوبی کار می کنه آخ هم نمی گه.

 سوالاتی که ممکن ( نه حتماً) به ذهن فعال و کنجکاو شما می رسد:

1)  ترانزیستورها چه مدلی هستند ؟ 

ترانزیستورها 8050 با ساختار npn و 8550  با ساختار pnp هستش جریان کشی طبق دیتا شیت حدود 1 آمپر و بتا در حدود 200 تا 300 البته یه سری بتا پایین هم داره که ما نمی خریم( یه بار اشتباهی خریدیم واسه هفت پشتمون بسه اینجا نمی شه گفت ولی ... ولش کن اصلاً بعدا برات می گم) خواستی بگو تا بگم

می تونم واسه روبورو درایور ترانزیستوری رو بردارم و درایور آی سی دار بذارم؟  

چرا که نه. به راحتی اینو بردار اونو بذار یه جاباطری هم بذار برای درایور خیال راحت. ربات توپ توپ می شه.

2)   یه دونه دیود روی برد آی سی دار هست واسه چی . 

آها آفرین به این دقت . اگه فکر کردید این دیود هرزگرد هست.... نه این طور نیست. ( دیود هرزگرد یعنی چی ؟) این آی سی یه تغذیه جدا داره ولی ما اومدیم تغذیه میکرو رو دادیم به آی سی که مجبور نباشیم تغذیه جدا براش وصل کنیم. اما اگر شما یه تغذیه بزرگتر از 6 ولت بزنی به تغذیه برد درایور این دیود وارد عمل شده تغذیه برد پردازش رو از برد درایور جدا می کنه. این جوری که اونطرف 12 می زنی این طرف 6 همه باهم کار می کنن به خوبی و خوشی انشاالله

3)  می تونم L293D رو بردارم و بجاش L293 معمولی بذارم.

اگه لحیم کاریت خوبه اره. مزیتش اینه که تا 1آمپر می تونی جریان بکشی بی غصه. اما حواست باشه موتورهات اگر بار سلفی اش زیاد باشه امکان اینکه آی سی بسوزه هست. اگه سرعت قطع و صل موتور ها زیاده ترجیحاً این کارو نکن برو سوال 5 

4)  از اینا قویتر هم داریم. 

بععععععععععلهههههههههههههههههههههه. یه چیزهای دیگه داریم توپ تر از اینا . حالا فعلاً وقت نداریم . براتون بعداً می گم اما پیگیر باشید.

 

 


روباتیک 3

 

چگونه عدد مناسب برای سنسورهای تعقیب خط برد 8L را پیدا کنیم.

در شماره 1 سری جدید گفتیم که برد 8L  دارای 8 ورودی سنسور است ولی در ساده ترین حالت 2 سنسور خط و 2 سنسور نور به این برد متصل هستند. در شماره 1 نحوه کار با سنسور نور توضیح داده شد. این شماره به توضیح در رابطه با سنسور های  مادون قرمز می پردازد. برای کار با سنسورهای خط از دستورات ifline.1 وifline.2  استفاده کنید. در تمامی ماژول های نادکو شماره گذاری به ترتیب از چپ به راست می باشد. بنابراین سسنسور شماره 1 سنسور سمت چپ و سنسور شماره 2 سنسور سمت راست می باشد. در بین دو سنسور گیرنده یک فرستنده مادون قرمز قرار دارد. می توانید برای اطمینان از سلامت فرستنده مادون قرمز با یک دوربین موبایل به آن نگاه کنید. هنگامی که ربات روشن است، این فرستنده روشن شده و می توان با دوربین موبایل نور آنرا دید. این فرستنده نور را به سطح زمین تابانده و متناسب با رنگ سطح بازتاب می شود.  البته فراموش نکنید که میزان بازتاب نور علاوه بر رنگ سطح به ارتفاع سنسور ها نیز وابسته است. اگر فاصله سنسور ها  و زاویه آنها تغییر کند، همه محاسبات و حساب کتاب باید از اول صورت بگیرد. پس تو رو خدا مواظب سنسور ها تون باشید اینقدر کج و کور نشن. بابا جون تیر آهن که نیست. چشم رباته. یه نفر بزن تو چشم خودتون چپ و چورش کنه خوشتون میاد.؟!!! (  از همه دوستان معذرت می خواهم یه لحظه احساس کردم سر کلاسم خوب برگردیم سر اطلاعات فنی )  در سطح سفید بیشترین بازتاب نور و در سطح مشکی کمترین بازتاب نور وجود دارد.  بسته به میزان نوری که از سطح بر می گردد، سنسور عددی مابین صفر تا 1000 تولید می کند. البته می دانیم که این عدد هیچگاه صفر و یا 1000 نمی شود. درحالیکه سنسور روی زمینه سفید با ارتفاع  حدود 12 میلی متر قرار گیرد عددی حدودی 800 تولید می کند.  در هنگامیکه هر دو سنسور دقیقاً 2 طرف خط هستند و نور مادون قرمز به آنها نمی تابد عددی حدود 400 تولید می کنند. اگر یکی از سنسور ها وارد محدوده سفید شود، عدد آن به نزدیک 500 می رسد. در واقع عدد 400 مرز بسیار خوبی برای تشخیص سیاه و سفید است. می توانید با برنامه زیر کار را شروع کنید. برنامه ای بنویسید که هر گاه سنسور هر طرف روی خط مشکی قرار گرفت LED همان طرف خاموش شود.

R.01 = 400

a :

ifline. 1 > R.01 then

led Red Left on

endif

ifline. 1 < R.01 then

led Red Left off

endif

ifline. 2 > R.01 then

led Red Right on

endif

ifline. 2 < R.01 then

led Red Right off

endif

goto a

 

این برنامه را به روی ربات بریزید " شما می توانید بی خیال متغیر شده و همچین جوری عدد را بزنید. البته بهتر است پایه تخته عدد را بنویسید و بعد که بچه ها گفتن چقدر عدد بگید خوب می ریزیم تو متغیر که خوشحال بشید."  حالا ربات را روی یک خط مشکی قرار دهید به نحوی که سنسور فرستنده دقیقاً روی خط باشد باید هر دو چراغ قرمز خاموش باشد. اگر اینطور نبود دقت کنید که فرستنده دقیقاً بین دو سنسور باشد و به یک  سنسور نزدیکتر نباشد. همچنین  سنسور ها کاملا صاف باشند و مستقیم رو به زمین ( سنسور ها کج نشده باشند).  اگر همچنان مشکل باقی است، عدد 400 را کمی زیاد کنید  مثلاً 500 یا 600 . حتماً درست می شود.  کمی ربات را جابجا کنید تا یک سنسور کمی از خط فاصله بگیرد. در این حالت باید چراغ متناظر روشن شود.  همین کار را برای سنسور طرف دیگر نیز انجام دهید. می توانید برای  هر سنسور یک عدد متفاوت در نظر بگیرید. باز هم اگر هر گونه سوالی داشتید با ما تماس بگیرید. چه خوب، چه بد،  پیشنهاد، سوال، انتقاد، طرح موضوع  برای هفته بعد  و حتی اگر متن جالب و تجربه فنی خوبی در زمینه رباتیک  دارید. حتماً بفرستید.

کلام آخر:

سوال هفته پیش رو هیچ کس جواب نداد. یه کم فکر کنید خوب.  یا شاید هم بلدید نمی خواهید بگید ریا نشه.

 

 


دستمال کاغذی به اشک گفت....

:*: 

دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطره ات طلاست!
یک کم از طلای خود حراج میکنی؟
عاشقم!با من ازدواج میکنی؟!

اشک گفت:ازدواج اشک و دستمال کاغذی؟
تو چقدر ساده ای؛خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما تو مچاله میشوی!
چرک میشوی و تکه ای زباله میشوی!
پس برو و بی خیال باش،عاشقی کجاست؟
تو فقط دستمال باش!

دستمال کاغذی دلش شکست،گوشه ای کنار جعبه اش نشست!
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سپید و نازکش دوید خون درد!

اخرش دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکه ای زباله شد!
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و ان نشد
رفت اگرچه توی سطل اشغال؛
پاک بود و عاشق و زلال!

او با تمام دستمال های کاغذی فرق داشت!
چونکه در دل خودش ، دانه های اشک کاشت!

 

 


روباتیک 2 (راه اندازی ربات جنگجو )

 

نحوه راه اندازی ربات جنگجو  با استفاده از کنترل بی سیم

کنترل های بی سیم  به دو دسته اصلی تقسیم می شوند. دسته کنترل های که فرکانس متغیر دارند و با تنظیم آنها می توان از چند دسته کنترل به طور همزمان استفاده کرد. این دسته کنترل ها معمولاً گران قیمت هستند.). این کنترل ها معمولاً در فرکانس 4/2 گیگاهرتز کار می کنند.  دسته  دیگری از کنترل ها آنهایی هستند که فرکانس ثابتی دارند و چنانچه کنار هم قرار گیرند می توانند به روی هم تاثیر بگذارند. خوشبختانه برد این دسته کنترلها کم است ( در حدود چند متر)  لذا اگر 2 دستگاه در حدود 4 تا 5 متر با هم فاصله داشته باشند، به روی هم تاثیر نخواهند داشت. این دسته کنترل ها معمولاً در چند فرکانس عرضه می شوند. فرکانسهای متداول در این کنترلها 27 مگا هرتز، 33 مگا هرتز و 49 مگا هرتز می باشد. در شرکت نادکو دسته کنترل بی سیم 49 مگا هرتز هم اکنون وجود دارد. این دسته کنترل به راحتی به درایور های جاری ناکو متصل می شود و می توان از آن استفاده کرد. شما می توانید از هر نوع درایوری استفاده کنید. درایور ترانزیستوری درایور L293، درایور  2 آمپری  L298 ویا درایور های رله ای . اما اگر از دسته کنترل های موجود در بازار استفاده کردید و مایل بودید خودتان برای موتورها از درایور رله ای استفاده کنید چه کار باید انجام دهید؟ ابتدا محل اتصال موتورها به برد اصلی را قطع کنید. آیا می توانید هر موتوری را با موتورهای موجود جایگزین کنید؟ قطعاً نه . معمولاً درایور های این برد ها برای موتور های حداکثر 6 ولت با جریان 300 میلی آمپر طراحی می شوند. اما در جنگجو شما می بایست موتور های با ولتاژهای حدود 12 تا 24 ولت و جریان های حدود 2 آمپر کار کنید. شما می بایست از مدار زیر استفاده کنید و دو سیم آزاد این مدار(سیم های 1و 2) را به جای موتور وصل کنید. ترانزیستور می تواند BD137 یاBD139  باشد. همچنین از دیود 4007 ومقاومت 10 کیلو اهم استفاده کنید. رله هم تقریباً هر رله 12 ولتی که بتواند جریانی معادل 5 تا 6 آمپر را تحمل کند برای کار ما کفایت می کند.

 

اما دو تا سوال برای اونهای که کمی سرش درد می کنه :

خیلی خیلی فنی: می توان طرح بالا را کمی دست کاری کرد و یک رله را حذف کرد. چگونه ؟

خیلی خیلی خیلی فنی :   می توان کلاً طرح بالا را ریخت دور و با یک طرح دیگر تنها با 2 رله  مدار کنترل موتور را درست کرد.  چگونه ؟  

جواب این دو سوال تو شماره بعدی داده می شه.

 

 


امدی جانم به قربانت ولی حالا چرا...

 

 آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟                    بی وفا، بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟

     نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدیhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gif

                                                     سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ؟

عمر ما ار مهلت امروز و فردای تو نیستhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gif

                                                 من که یک امروز مهمان توام فردا چرا ؟

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایمhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gif

                                                 دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا ؟

وه که با این عمر های کوته بی اعتبارhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gif

                                              این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا ؟

آسمان چون جمع مشتاقان ، پریشان می کندhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gif

                                               درشگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا ؟

شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفرhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gif

                                               راه عشق است این یکی بی مونس و تنها چرا ؟

 


امروز بهار است ولی من نمیتوانم ببینم....

 

 

روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و...
آنجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد: 
امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم  !!!!!